loading...
دانشجویان علوم کامپیوتر دانشگاه قم
آخرین ارسال های انجمن
محمدهاشمی بازدید : 31 چهارشنبه 08 آذر 1391 نظرات (1)

 

پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:
خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
پرستار:این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
...
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم…
پرستار:با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.صبح روز بعد...

همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط AREZOOOOOO در تاریخ 1391/09/09 و 10:49 دقیقه ارسال شده است

وااای خدای من چه قدر قشنگشکلکشکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    تیم فوتبال مورد علاقتون ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 22
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 63
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 10
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 18
  • بازدید سال : 48
  • بازدید کلی : 16,853